فد شنيدم كه حضرت اعلى به مرحوم شاه فتح الله در باب مگس سخنى گفتند شاه مرحوم گفت كه اگر مگس دفع عفونت و و با نمىكرد من مگس را دفع مىكردم و هيچ يك از اين دو در سيمرغ موجود نيست سيم آنكه مگس از موجوداتست و سيمرغ از معدومات و وجود از وجهى مقدم است بر عدم ولهذا اين رباعى روى داد (رباعى) از روى جفا مگو كه من هيچ كسم * نبود به تو از هيچ ممر دست رسم من چون مگسم تو همچو سيمرغ ولى * سيمرغ تو را شكار سازد مگسم ديگر خدام ملا نجم الدين على از تلقين ايشان نوشته بود كه مادر رنگ طفلان با فلان كس بازى مىكرده ايم والحق بر اين دليل هست ايشان را و آن دليل آنست كه طفلان در شبها يك نوع بازى مىكنند و آن را باريام سنگين مىگويند و چيز بزرگى سه چهار دستار بر هم بسته بر سر خورد سالى مىنهند و تا آن چيز بر سر اوست مىگويند باريام سنگى است و هر گاه آن بار را از سر مىاندازد همه يكار از روى شوق فرياد مىكنند و مىگويند كه گوساله بار انداخت اين كه ايشان جزو اخير را به تفصيل جواب ننوشتند نه از روى انصاف تصديق كردند و نه سند مانعى آوردند بلكه سپر انداختند و اين سپر انداختن ايشان مثل بار انداختن آن گوساله است و معذور دارند كه امثال اين گستاخىها از روى همان بيت استاد گرامى شيخ نظامى است:
در اين گنبد به نيكى بر كش آواز * كه گنبد هر چه گوئى گويدت باز ايام افادت وافاضت مخلد باد بالنبي وآله الامجاد " انتهى ما استطرفناه من مجموعة المكاتيب.
فوائد تشيد بنيان بعض ما مر ذكره الاولى - كلام من صاحب الروضات، دال على ما ادعيناه من حرص القاضى على تكثير سواد الشيعة كما مر ذكره (انظر ص 43 - 39) وذلك لانه قال في ترجمة محمد بن على المعروف بمحيى الدين ابن العربي بعد نقل شئ من مزخرفات الصوفية وتزييفه ما لفظه: " نعم في