- عط - هزار تصنيفى كه علمان شيعه در روزگار مخالفان كرده باشند بىفايده باشد زيرا كه حق هميشه بر اهل حق ظاهر بوده پس احتياج به كتاب كشف الحق شيخ جمال الدين ابن مطهر و كتاب الفين و كتاب منهاج الكرامة و كتاب طرائف ابن طاووس و لعنيه شيخ على و امثال آنها مما لا تعد ولا تحصى نباشد بلكه مىگوئيم شكى نيست در آنكه وجود واجب تعالى از جميع مطالب كلامى ظاهر تر است ومع هذا هميشه متكلمان عصر در اثبات واجب تعالى رساله ها و كتابها تصنيف كنند پس بنا بر زعم ايشان بايد كه جميع آن كتب بىفائده تر باشد و ديگر در آن كتاب تنها اكتفا برد سخنان مير مخدوم شريفى نشده بلكه فوائد ديگر نيز ذكر شده غنچه هاى حديقه ناز است * تازه گلهاى گلشن راز است آفتابيست چشم بد زو دور * آسمانيست پر كواكب نور تأمل نمايند كه اين قسم سخنان به غير تيتال بيهوده چيز ديگر هست؟ وازادنى طالب علمى لايق است كه چنين سخن كند؟ چون فقير تصانيف ايشان را در جنب تصانيف شيخ سعدى وملا جامى كلونده پاى منار گفته بود خواسته اند كه عوض أن قدحى در تصانيف فقير كنند و ندانسته اند كه اين نيز كلونده پاى منار است اما تميز كار اهل استبصار است نه كار هر غبى بيكار، ديگر نوشته اند كه تصنيف از زاده طبع خود بايد كرد كه بر صدق " لكل جديد لذة " طبع به آن مايل است تصنيفى كه مشتمل باشد بر آثار و اخبارى كه به كرات و مرات گوشزد اهل معنى شده چه لطافت دارد؟ جواب آنست كه مسلم نمىداريم كه تصنيف و تأليف بايد كه تمام زاده طبع مؤلف باشد بلكه اينچنين تصنيف در عالم پيدا نمىشود چه علوم به تلاحق افكار انتظام يافته و گاه هست كه علماء به مجرد طبع سخنان خوب و مسائل ضرورى اكتفا مىنمايند چنان كه اكثر كتب اهل سنت و شرح ملا جامى بر كافيه و مجموعه هاى اخبار و حكايات از آن قبيل است، ديگر مقدمه مشهوره " لكل جديده لذة " كليه نيست (الى ان قال بعد الكلام في عدم كليتها) ديگر از كجا دانسته اند
(٨٨)