در فرض اول اگر تلقيح (رساندن نطفه مرد به رحم زن) به اين صورت باشد كه زن و شوهر ما بين خودشان نطفه را از شوهر گرفته در رحم آن زن داخل كنند و واسطهاى در بين نباشد بدون اشكال جائز است و بچهاى كه از اين راه بوجود مىآيد، متعلق به آنها است و تمام احكام فرزند از قبيل ارث و غيره بر آن مترتب مىشود.
و در صورتى كه واسطهاى در اين تلقيح (تلقيح نطفه شوهر به همسرش) دخالت داشته باشد هر چند آن واسطه به جهت نگاه كردن به عضوى كه نگاه اجنبى بر آن جائز نيست يا لمس كردن آن مرتكب گناه شده باشد ولى چون فرزند از نطفه شوهر آن زن بوجود آمده است باز احكام فرزند بودن، بطور كلى بر او مترتب مىگردد.
و در فرض دوم (تلقيح نطفه مرد اجنبى به زن) بايد توجه داشت كه اين نوح تلقيح شرعا از جهت حكم تكليفى جائز نيست و اگر محقق شد در صورت علم مرد به اين كار فرزندى كه بوجود مىآيد به آن مرد ارتباط ندارد ولى اگر زن جاهل باشد و چنين تصور كند كه اين نطفه از شوهر او است حكم وطى شبهه (آميزش بر اساس اشتباه) پيدا مىكند و فرزند به مادر ملحق مىشود و احكام وطى شبهه از قبيل ارث و غيره بر آن مترتب مىشود.
و چنان كه از طرف صاحب نطفه نيز شبههاى باشد يعنى او هم تصور كند كه آن زنى كه اين نطفه بر او تلقيح مىشود همسر او است فرزند به او نيز ملحق مىشود و احكام وطى شبهه بر او جارى مىگردد و اما در صورت علم مرد و زن در احكام مربوط به نكاح و غير آن احتياط لازم است.