ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد، يا اگر در معصيت خرج كرده، از آن معصيت توبه كرده باشد، كه در اين صورت از سهم فقرا مىشود به او داد.
مسأله 1934 - اگر به كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد، مىتواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند، ولى اگر چيزى را كه گرفته در شرابخوارى يا بطور آشكارا در معصيت صرف كرده و از معصيت خود توبه نكرده، بنابر احتياط واجب بايد چيزى را كه به او داده بابت زكات حساب نكند.
مسأله 1935 - كسى كه بدهكار است و نمىتواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد انسان مىتواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مسأله 1936 - مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مىتواند زكات بگيرد. ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن چيزى مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مىتواند زكات بگيرد.
مسأله 1937 - مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته بعد از آن كه به وطنش رسيد، اگر چيزى از زكات زياد آمده باشد، در صورتى كه بدون مشقت نتواند بقيه را به صاحب مال يا نائب او برساند، بايد آن را به حاكم شرع بدهد و بگويد آن چيز زكات است.
شرايط كسانى كه مستحق زكاتند مسأله 1938 - كسى كه زكات مىگيرد بايد شيعه دوازده امامى باشد و اگر از راه شرعى، شيعه بودن كسى ثابت شود و به او زكات بدهد، و زكات تلف شود بعد معلوم شود شيعه نبوده، بايد دوباره زكات بدهد.