متعهد مىشوم كه فلان مقدار را در فلان زمان بدهم در مقابل فلان خسارت كه جبران نمائى و طرف يعنى بيمه كننده قبول بخواند و به عكس هم اشكالى ندارد.
بيمه هر چند عقد مستقلى است ولى به عنوان صلح هم مىتوان آن را اجرا كرد.
سؤال - مىدانيم حكم جزائى اسلام بريدن دست دزد است (با شرائطى كه مقرر است حال، آيا دزد مىتواند پس از اين كه دست او را به حكم شارع اسلام بريدند انگشتان خود را به دست خود پيوند بدهد؟ يا انگشتان خود را به ديگرى براى پيوند بفروشد؟
جواب - ظاهرا اين قبيل جريانها با نظر فقيه است و پس از بريده شدن انگشتها دزد، در آنها حقى ندارد.
سؤال - مىدانيم كه حد بريدن دست دزد اختصاص به امور مالى دارد كه اگر مالى كه دزد به سرقت برده است به حد نصاب برسد يعنى به اندازه ربع دينار يا بيشتر باشد بايد (با شرائطى كه در باب حدود ذكر شده است) دست دزد بريده شود اكنون، حكم سرقت در غير امور مالى مثلا مطالب علمى چيست؟
مثلا شخصى با كشيدن زحمتهاى فراوان و خوردن خون دل يك موضوع علمى را مورد بررسى قرار داده و يك مشكل علمى را بر طرف و يك معضل علمى را كشف كرده و يا بر اثر تحقيقات خود كتابى يا مقالهاى نوشته است، يك شخص ديگر آن مطلب را به خود نسبت بدهد و به حساب خود بگذارد (بدون اين كه نام آن مكتشف و يا مخترع را