و مانند اينها باشد، نمازش باطل است، حتى نماز خواندن غاصب در زير سقف غصبى و خيمه غصبى، باطل است.
مسأله 868 - نماز خواندن در ملكى كه منفعت آن مال ديگرى است بدون اجازه كسى كه منفعت ملك، مال او مىباشد باطل است، مثلا در خانه اجارهاى اگر صاحب خانه يا ديگرى، بدون اجازه كسى كه آن خانه را اجاره كرده نماز بخواند، نمازش باطل است و هم چنين است اگر در ملكى كه ديگرى در آن حقى دارد نماز بخواند، مثلا اگر ميت وصيت كرده باشد كه ثلث مال او را به مصرفى برسانند، تا وقتى ثلث را جدا نكنند نمىشود در ملك او نماز خواند.
مسأله 869 - كسى كه در مسجد نشسته، اگر ديگرى جاى او را غصب كند و در آنجا نماز بخواند گناه كرده است ولى نمازش صحيح است.
مسأله 870 - اگر در جائى كه نمىداند غصبى است نماز بخواند و بعد از نماز بفهمد، يا در جائى كه غصبى بودن آن را فراموش كرده نماز بخواند و بعد از نماز يادش بيايد، نماز او صحيح است مگر آن كه خودش غصب كرده باشد.
مسأله 871 - اگر بداند جائى غصبى است ولى نداند كه در جاى غصبى نماز باطل است و در آنجا نماز بخواند، نماز او باطل مىباشد.
مسأله 872 - كسى كه ناچار است نماز واجب را سواره بخواند، چنانچه حيوان سوارى يا زين آن غصبى باشد نماز او باطل است. و همچنين است اگر بخواهد سواره نماز مستحبى بخواند.
مسأله 873 - كسى كه در ملكى با ديگرى شريك است اگر سهم او جدا نباشد، بدون اجازه شريكش نمىتواند در آن ملك تصرف كند و نماز بخواند.
مسأله 874 - اگر با عين پولى كه خمس و زكات آن را نداده ملكى بخرد، تصرف او در آن ملك حرام و نمازش هم در آن باطل است.
مسأله 875 - اگر صاحب ملك به زبان، اجازه نماز خواندن بدهد و انسان بداند كه قلبا راضى نيست، نماز خواندن در ملك او باطل است. و اگر اجازه ندهد و انسان يقين كند كه قلبا راضى است، نماز صحيح است.