چهارم: كافرهائى كه اگر زكات به آنان بدهند به دين اسلام مايل مىشوند، يا در جنگ به مسلمانان كمك مىكنند و همچنين مسلمانانى كه ايمان آنان ضعيف است كه اگر زكات به آنان بدهند ايمانشان قوى مىشود.
پنجم: خريدارى بنده ها و آزاد كردن آنان.
ششم: بدهكارى كه نمىتواند قرض خود را بدهد، به شرط آن كه قرض در معصيت صرف نشده باشد.
هفتم: سبيل الله، يعنى كارى كه مانند ساختن مسجد و مدرسه، منفعت عمومى دينى دارد. يا مثل ساختن پل و اصلاح راه، كه نفعش به عموم مسلمانان مىرسد و آنچه براى اسلام و مسلمين نفع داشته باشد به هر نحو كه باشد.
هشتم: ابن السبيل، يعنى مسافرى كه در سفر درمانده شده و احكام اينها در مسائل آينده گفته خواهد شد.
مسأله 1993 - احتياط واجب آن است كه فقير و مسكين بيشتر از مخارج سال خود و عيالاتش را از زكات نگيرد و اگر مقدارى پول يا جنس دارد، فقط به اندازه كسرى مخارج يك سالش زكات بگيرد.
مسأله 1994 - كسى كه مخارج سالش را داشته اگر مقدارى از آن را مصرف كند و بعد شك كند كه آنچه باقيمانده به اندازه مخارج سال او هست يا نه، نمىتواند زكات بگيرد.
مسأله 1995 - صنعتگر يا مالك يا تاجرى كه در آمد او از مخارج سالش كمتر است مىتواند براى كسرى مخارجش زكات بگيرد. و لازم نيست ابزار كار يا ملك يا سرمايه خود را به صرف مخارج برساند.
مسأله 1996 - فقيرى كه خرج سال خود و عيالاتش را ندارد، اگر خانهاى دارد كه ملك او است و در آن نشسته، يا مال سوارى دارد، چنانچه بدون اينها نتواند زندگى كند، اگر چه براى حفظ آبرويش باشد، مىتواند زكات بگيرد و