بين رفته هر گاه كسى كه آن چيز را گرفته مىدانسته يا احتمال مىداده كه زكات است بايد عوض آن را بدهد و او به مستحق برساند، ولى اگر به غير عنوان زكات داده نمىتواند چيزى از او بگيرد و چنانچه در تشخيص مستحق كوتاهى نكرده باشد مثلا بينه شرعيه گواهى بر فقر او داده باشد لازم نيست دوباره از مال خود زكات بپردازد.
مسأله 2004 - كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه مخارج سال خود را داشته باشد مىتواند براى دادن قرض خود زكات بگيرد ولى بايد مالى را كه قرض كرده در معصيت خرج نكرده باشد ولى اگر در معصيت خرج كرده از آن معصيت توبه كرده باشد كه در اين صورت از سهم فقرا مىشود به او داد.
مسأله 2005 - اگر به كسى كه بدهكار و مقروض است و نمى تواند بدهى خود را بدهد زكات بدهد، بعد بفهمد قرض را در معصيت مصرف كرده، چنانچه آن بدهكار فقير باشد مىتواند آنچه را به او داده بابت زكات حساب كند ولى اگر از آن معصيت توبه نكرده باشد بنابر احتياط واجب چيزى را كه به او داده، بابت زكات حساب نكند.
مسأله 2006 - كسى كه بدهكار است و نمى تواند بدهى خود را بدهد اگر چه فقير نباشد انسان مىتواند طلبى را كه از او دارد، بابت زكات حساب كند.
مسأله 2007 - مسافرى كه خرجى او تمام شده، يا مركبش از كار افتاده، چنانچه سفر او سفر معصيت نباشد و نتواند با قرض كردن يا فروختن چيزى خود را به مقصد برساند، اگر چه در وطن خود فقير نباشد، مىتواند زكات بگيرد. ولى اگر بتواند در جاى ديگر با قرض كردن يا فروختن مخارج سفر خود را فراهم كند، فقط به مقدارى كه به آنجا برسد، مىتواند زكات بگيرد.
مسأله 2008 - مسافرى كه در سفر درمانده شده و زكات گرفته بعد از آن كه به