دوازدهم بدون اختيار او بعضى از شرطهاى زكات از بين برود، زكات بر او واجب نيست.
مسأله 1853 - اگر مالك گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در بين سال بالغ شود زكات بر او واجب نيست.
مسأله 1854 - زكات گندم و جو وقتى واجب مىشود كه به آنها گندم و جو گفته شود و زكات كشمش بنابر احتياط وقتى واجب مىشود كه غوره است، و موقعى هم كه خرما قدرى خشك شد، كه به او تمر مىگويند، زكات آن واجب مىشود، ولى وقت دادن زكات در گندم و جو موقع خرمن شدن و جدا كردن كاه آنها، و در خرما و كشمش موقعى است كه خشك شده باشند.
مسأله 1855 - اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و كشمش و خرما كه در مسأله پيش گفته شد، صاحب آنها بالغ باشد، بايد زكات آنها را بدهد.
مسأله 1856 - اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در تمام سال ديوانه باشد، زكات بر او واجب نيست. ولى اگر در مقدارى از سال ديوانه باشد و در آخر سال عاقل گردد، چنانچه ديوانگى او به قدرى كم باشد كه مردم بگويند در تمام سال عاقل بوده، بنابر احتياط زكات بر او واجب است.
مسأله 1857 - اگر صاحب گاو و گوسفند و شتر و طلا و نقره در مقدارى از سال مست يا بيهوش شود، زكات از او ساقط نمىشود. و هم چنين است اگر موقع واجب شدن زكات گندم و جو و خرما و كشمش، مست يا بيهوش باشد.
مسأله 1858 - مالى را كه از انسان غصب كردهاند و نمىتواند در آن تصرف كند زكات ندارد. و نيز اگر زراعتى را از او غصب كنند و موقعى كه زكات آن واجب مىشود در دست غصب كننده باشد، موقعى كه به صاحبش بر مىگردد زكات ندارد.
مسأله 1859 - اگر طلا و نقره يا چيز ديگرى را كه زكات آن واجب است قرض كند و يك سال نزد او بماند، بايد زكات آن را بدهد و بر كسى كه قرض داده چيزى واجب نيست.