مى نشست را نيز غارت كردند وردا را از دوش آن حضرت برداشتند.
2 - تكفير امام: كار جهل و سيه دلى ياران امام به جائى رسيد كه بعضى حكم به تكفير فرزند پيامبر دادند، و جراح بن سنان به قصد كشتن امام برايشان تاخت و فرياد زد: اى حسن تو هم مانند پدرت مشرك شدى، تعجب از آنجاست كه گروهى اين تجاوز و گستاخى به ساحت قدس فرزند پيامبرشان ديدند ولى سكوت نمودند و او را سرزنش نكردند.
3 - سوء قصد به امام: دردها و رنجهاى امام به اينجا پايان نيافت بلكه دردهاى بزرگترى نيز در انتظار ايشان بود، آن حضرت بوسيلهء رشوه گيران و خوارج سه بار مورد سوء قصد واقع شد: يك بار به هنگام نماز تيرى بسوى آن حضرت انداختند ولى به حضرتش آسيبى نرسيد، بار ديگر جراح بن سنان بر ران آن حضرت ضربتى فرود آورد.
شيخ مفيد در اين مورد گويد: امام براى تشخيص ميزان فرمانبرى اصحابش خطبه اى خواند و تصميم خود به صلح را بيان داشت، زمزمه هايى بلند شد كه اين مرد كافر شده است، از اينرو به خيمه امام هجوم آورده و آن را غارت كردند و مرد تبهكارى بنام عبد الرحمان بن عبد الله بن جعال ازدى بر امام حمله برد و عبا را از دوش ايشان برداشت، امام را از آنجا حركت دادند، چون امام به (مظلم ساباط) رسيد مردى از بنى اسد بنام جراح بن سنان دشنه اى بيرون كشيد و افسار قاطر امام را گرفت و فرياد زد: الله اكبر، اى حسن تو هم مانند پدرت به خدا شرك آوردى، و با دشنه اش ران امام را دريد، امام گردن أو را كشيد، و هر دو بر زمين افتادند، دو نفر از شيعيان به يارى آن حضرت شتافتند، و آن حضرت كه به سختى