فتنه انگيزانى بودند كه فقط دل به غارت و غنيمت بسته بودند، و گروهى شكاك كه حق را از باطل بدرستى نمى شناختند، و عدهء زيادى كه پيرو تعصبهاى قبيله اى بودند و از رؤساى قبائل پيروى مى كردند و كارى با دين نداشتند، آنگاه شيخ مفيد دربارهء وضع روحى و اجتماعى آنان مىنويسد:
جنگ را ناخوش مى داشتند و طرفدار آسايش و سلامت و خواستار تسليم و سازش بودند.
آغاز شكست سپاه اسلام پس از آنكه امام فرماندهى مقدم سپاه را به عبيدالله بن عباس سپرد، أو به همراهى سپاه حركت كرد، تا به (مسكن) رسيد و در آنجا اردو زد، و روياروى سپاه معاويه قرار گرفت، معاويه طبق شيوهء هميشگى خود براى درهم شكستن روحيهء سپاه از چند راه به تضعيف روحيهء اين گروه كه بعنوان مقدم سپاه امام بودند همت گماشت:
1 - اعزام جاسوسها: نخستين دسيسهء خطرناك معاويه براى ايجاد فساد در سپاه امام اعزام جاسوسان و خبر گذاران بود تا لشكريان را بترسانند و آنان را به سستى و پستى كشانند، و در اين ماجرا همگى يك سخن را تبليغ كردند، يعنى: حسن بن على طى نامه هائى معاويه را به صلح دعوت كرده است پس چرا شما خود را به كشتن مى دهيد، اين دروغ موجى از سراسيمگى و ترس در ميان سپاه را برانگيخت و روح تمرد را در واحدهاى لشكر پديد آورد.
2 - پخش رشوه: معاويه براى تخريب روحيه سپاه، سرداران سپاه