- عز - نكند اما ديگرى را كه در ميان اهل دين او را اسمى نباشد و در نصرت دين معقول نتواند گفت واجب است كه تقيه كند ولهذا شيخ على در اول رساله تقيه فرموده كه:
" التقية جائزة وربما وجبت " يعنى در بعضى اوقات بر بعضى كسان واجب مىشود و آنكه نوشته اند كه تصنيف خود را در كشمير به يكى از شيعيان داده اند و احمد بيگ كابلى در مقام آزار او شده جواب آنست كه ظاهرا ملا محمد جامع در هم بافته و به خدام گفته و حقيقت حال آنست كه آن شيعي ملا محمد امين نام دارد و در كشمير به غير از او صاحب نفس ناطقه نيست و در جميع اقسام حيثيات مسلم مردم اهل است وپادشاه شناس است غرض كه آزار ملا محمد امين مذكور مقدور احمد بيگ نبوده خصوصا كه حمزه بيگ و محمد قلى سلطان كه قزلباش اند از جمله حكام كشميرند و مريد ملا محمد معين اند آرى چون احمد بيگ في الجمله طالب علمى دارد و بعضى طالب علمان خوب مثل ملا محمد لاهورى و قاضى منهاج بخارى با او همراه بودند و مذهب ملا محمد امين را مىدانستند بواسطه آنكه شيعه كشمير هرگز تقيه نكرده اند و نمىكنند لا جرم گاهى از مسأله امامت بحثى در ميان مىآوردند چون ملا محمد امين در وقتى كه فقير به كشمير رفته بود به فقير اختصاص مىورزيد آن ايام مسوده رد النواقض را ديده بود از فقير طلبيد و فقير عذر گفت كه بر بياض نرفته و چون به لاهور آمديم مكررا كتابات را نوشته آن را طلبيد و رد جواب همان عذر نوشته شد تا آنكه احمد بيك به كشمير رفت و ميان ايشان مباحثات منعقد شد در اين مرتبه كتابتى به فقير نوشت و در آنجا مذكور ساخت كه اين چنين اجتماعى و مباحثه روى داده اگر كتاب رد النواقض را نخواهيد فرستاد فرداى قيامت از شما پيش جد شما شكايت خواهم كرد و در اين مرتبه چون از تصحيح آن نسخه فارغ شده بود نسخه از آن به او فرستاد و از جمله دلائل قبول آن نسخه به درگاه الهى آنكه ملا محمد مذكور بعد از وصول آن نسخه كتابتى به فقير نوشته بود و در آنجا مذكور نموده كه سه روز پيش از آنكه رد النواقض