بسم الله الرحمن الرحيم [مجسمهء علم و عمل و تقوا آيت الله گزى شعر نيز مى سروده و " مهدوي " تخلص مى كرده است. اشعارى كه در پى مى آيد بخشى از سرودههاى او به طريق مثنوى است:] اى كه از هستت به پا شد هست و نيست * غير هستت در حقيقت هست نيست با وجود تو است هستيها وجود * ورنه اعدامند يكسر در شهود آه از اين اعدام و اين شور و شرور * آه از اين اعدام و اين كبر و غرور از پس حمد خداوند احد * احمد او را درود افزون ز حد علت و معلول موجود ووجود * ساجد و مسجود و هم عين سجود علت مادى وغائى بى خلاف * صورت و فاعل هم اندر انكشاف گر چه باشد اين بيان رمز و مجاز * مى ندارد از حقيقت امتياز زان سپس بر آل اطهارش تمام * از على تا مهدى آن آخر امام آن مظاهر مر صفات پاك را * و آن علل مر خلقت افلاك را نور بخش عالم كون و مكان * روشن از ايشان زمين و آسمان
(١٠١)