از حج بيشتر است انجام دهد يا عمل واجبى را كه از حج مهمتر است ترك كند.
چهارم: آن كه مستطيع باشد، و مستطيع بودن به چند چيز است:
اول: آن كه توشه راه و چيزهايى را كه بر حسب حالش در سفر به آن محتاج است و در كتابهاى مفصل گفته شده دارا باشد، و نيز مركب سوارى يا مالى كه بتواند آنها را تهيه كند داشته باشد.
دوم: سلامت مزاج و توانايى آن را داشته باشد كه بتواند مكه رود و حج را بجا آورد.
سوم: در راه مانعى از رفتن نباشد و اگر راه بسته است، يا انسان بترسد كه در راه جان او از بين برود حج بر او واجب نيست ولى اگر از راه ديگرى بتواند برود، اگر چه دور تر باشد در صورتى كه مشقت زياد نداشته باشد و خيلى غير متعارف نباشد، بايد از آن راه برود.
چهارم: به قدر بجا آوردن اعمال حج وقت داشته باشد.
پنجم: مخارج كسانى را كه خرجى آنان بر او واجب است مثل زن و بچه و مخارج كسانى را كه مردم خرجى دادن به آنها را لازم مىدانند داشته باشد.
ششم: بعد از برگشتن كسب يا زراعت يا عايدى ملك يا راه ديگرى براى معاش خود داشته باشد كه مجبور نشود به زحمت زندگى كند.
مسأله 2098 - كسى كه بدون خانه ملكى رفع احتياجش نمىشود، وقتى حج بر او واجب است كه پول خانه را هم داشته باشد.
مسأله 2099 - زنى كه مىتواند مكه برود، اگر بعد از برگشتن از خود مالى نداشته باشد و شوهرش هم مثلا فقير باشد و خرجى او را ندهد و ناچار شود كه به سختى زندگى كند، حج بر او واجب نيست.
مسأله 2100 - اگر كسى توشه راه و مركب سوارى نداشته باشد و ديگرى بگويد حج برو من خرج تو و عيالات تو را در موقعى كه در سفر حج هستى