گشت و سپس با توالى فتوحات مسلمين اسلامي توسعه يافت و عوائد و غنائم حكوت روز افزون گرديد.
از آن پس گرچه تقسيم اموال و حقوق بيت المال براساس تمايل پادشاه و سياست روز هيئت حاكمه و بدون رعايت ضوابط خاصه اى كه متضمن احقاق حق عموم مسلمانان و تساوى آنان در حدود و حقوق باشد قرار گرفت و غالبا و عملا بيت المال در اختيار سلاطين اموى و بعدها عباسى بود كه اتخذوا بلاد الله دولا وعباد الله خولا.
با اين همه اصالت انتساب به قبائل و مبنائى كه خليفه ثانى تقسيم عطايا را بر آن نهاده بود في الجمله معتبر شمرده مىشد و از اين روى پايبندى اعراب مسلمان به حفظ نسب خود در سياست و در زندگى اجتماعى آنان عامل مؤثرى محسوب مىشد.
از سوى ديگر برخى از مسلمانان عرب و غير عرب بعلت وجود علائق و روابطى ميان انها با بعضى مسلمين منسوب به قبايل معروف و محتشم عرب خود را مولاى آن قبايل مىناميدند، بدين توضيح كه از قديم الايام اعراب يا در جنگ و جدالها و غارتهاى قبيله اى و محلى كه پيش از اسلام و يا اوائل آن (كه از مشاهير اين وقايع و مجادلات به ايام العرب تعبير مىشود) بدان معتاد بودند، گاه قبيله غالب افرادى و خصوصا پسران جوانى را از قبيله مغلوب، بصورت اسير و غنيمت جنگى با خود مىآوردند، و يا بدون جنگ و غارت با دام گسترى آنها را مىربودند.
اگر اين اسرار يار بوده شدگان كسى و كار دلسوز و توانگرى داشتند دير يا زود در قبال پرداخت فديه يا مزاياى ديگرى آزاد و يا مبادله مىشدند و به سوى قبيله خود بازمىگشتند.