".. فصل ديگر كه نبشتى از كار بيوتات ومراتب ودرجات كه: شهنشاه رسوم محدث وبدعت حكم فرمود ودرجات هم چون اركان واوتاد وقواعد واسطوانات است، هر وقت كه بنياد زائل شود خانه متداعى وخراب گردد وبهم در آيد. بداند كه: فساد بيوتات ودرجات دو نوع است يكى آنكه خانه را هدم كنند ودرجه بغير حق وضع وروا دارند.
يا آنكه روزگار خود بى سعى ديگرى عزوبها وجلالت قدر ايشان باز گيرد واعقاب نا خلف در ميان افتند، اخلاق أجلاف را شعار سازند وشيوه تكرم فرو گذارند ووقار ايشان پيش " عامه " برود وچون مهنه بكسب مال مشغول شوند واز ادخار فخر باز ايستند ومصاهره با فرومايه ونه كفو خويش كنند از ان توالد وتناسل فرومايگان پديد آيند كه بتهجين مراتب ادا كنند، شهنشاه براى ترفيع وتشريف مراتب ايشان آن فرمود كه از هيچ آفريده نشنيديم وآن آنست كه ميان اهل درجات وعامه مردم تمييز ظاهري وعام باديد آورد بمركب ولباس وسراى وبستان وزن وخدمتكار.. چنانكه هيچ عامى مشاركت نكند با ايشان، در اسباب تعيش ونسب، ومناكحه محظور باشد از جانبين..
ومن باز داشتم از اينكه هيچ مردم زاده زن عامه خواهد تا نسب محصور ماند. " ص 18 - 19 نامه تنسه چاپ مرحوم مجتبى مينوى.
ونيز: ".. وآنچه نبشتى كه: در دين هيچ نديدم عظيمتر از كارها از بزرگداشت وتقرير كار أبدال وشنهشاه رعايت ان فرو گذاشت، بداند كه شهنشاه احكام دين ضايع ومختل يافت وبدع ومحدثات باقوت، بر خلايق نا ظران بر گماشت تا چون كسى متوفى شود ومال بگذارد مو بدان را خبر كنند بر حسب سنت ووصيت آن مال قسمت كنند بر ارباب مواريث واعقاب وهر كه مال ندارد غم تجهيز واعقاب أو بخورند، الا انست حكم كرد ابدال ابناء ملوك همه ابناء ملوك باشند وابدال خداوندان درجات هم ابناء درجات ودر اين هيچ