اول - نيت، با قصد خالص بدون رياء و نمايش دادن عمل به غير كه موجب بطلان مىشود.
دوم - آن كه آنها را بيندازد، پس اگر برود نزديك و با دست بگذارد به جمره، كافى نيست.
سوم - آن كه به انداختن، به جمره برسد. پس اگر سنگ را انداخت و سنگ ديگران به آن خورد و بواسطه آن يا كمك آن به جمره رسيد كافى نيست، لكن اگر سنگ به جائى بخورد و كمانه كند و به جمره برسد كافى است ظاهرا.
چهارم - عدد سنگريزهها بايد هفت باشد.
پنجم - بايد بتدريج يكى يكى عقب هم بيندازد و در اين صورت اگر با هم به جمره بخورد مانع ندارد ولى اگر همه را يا چند عدد را با هم بيندازد كافى نيست اگر چه با هم به جمره نرسد و دنبال هم برسد.
مسأله 1 - اگر شك كند كه سنگ را ديگرى استعمال كرده يا نه جائز است به آن بيندازد.
مسأله 2 - اگر سنگى را كه در حرم است احتمال بدهد از خارج آوردهاند اعتناء نكند.
مسأله 3 - اگر شك كند به سنگى كه مىخواهد بيندازد (حصى) يعنى ريگ گفته مىشود بايد به آن اكتفاء نكند.
مسأله 4 - اگر شك كند در عدد انداختن در وقتى كه مشغول عمل است بايد چندان بيندازد تا علم به عدد پيدا كند، و هم چنين اگر شك كند كه سنگى كه انداخت خورد به جمره يا نه بايد بيندازد تا علم به رسيدن پيدا كند.
مسأله 5 - اگر سنگى را كه انداخت به جمره نرسيد بايد دو مرتبه بيندازد اگر چه در وقت رمى گمانش آن بود كه رسيده است، پس اگر پهلوى جمره چيزهاى ديگرى نصب شده و اشتباها به آنها رمى كرده كافى نيست، و بايد اعاده كند اگر چه در سال ديگر بوسيله نايبش.
مسأله 6 - اگر چند سنگ را با هم بيندازد مانع ندارد لكن يكى حساب مىشود، چه يكى از آنها به محل بخورد يا همه.