پس لابد است كه دايرهء امامت به وجود امام خاتم تمام شده باشد تا اكمل دين محقق شود وحكمت الهى مقتضى آن است كه او پوشيده باشد در هر عصرى تا عصرى آخر زيراكه اگر او در تمام عصر ظاهر باشد خلل در هيچ كار نباشد وظلم وجود سلاطين ظاهر نگردد، وامت مبتلاى بليات نشوند وثواب واجر آخرت نيابند وامتحانات الهى كه نسبت با امت واقع مى شود تا طيب از خبيث ومنافق از مؤمن ظاهر گردد واكثر آن امتحانات در وجود حكام ظالم ظاهر مى گردد.
بنابراين وجود آن حضرت در اين قرون متطاوله مختفى است ولا بد است از ظهور او در آخر زمان تا آنچه نتيجهء صفات كمالات جميع ائمه است ولازم ظاهر امامت كه آن شوكت سلطنت واستيلا بر ارض ونشر آثار عدل است ظاهر گردد، واز اينجاست كه حضرت پيغمبر فرموده: اگر نمانده باشد از دنيا إلا يك روز حضرت حق سبحانه وتعال يآن روز را دراز گرداند تا يكى از فرزندان واهل بيت من بيرون آيد وعالم را پر گرداند از عدل، همچنانچه پر شده است از ظلم وجور.
واينها تمام حكمتهاى الهى است كه در وجود خاتم الاولياء والائمة حضرت امام معصوم محمد مهدى ظاهر شده.
وچون بيان كرديم كه آن حضرت جامع صفات آبا واجداد كرام خود است ودر خاتميت شبيه وسمى حضرت پيغمبر است صلى الله عليه وآله وسلم، اكنون مذكور مى شود كه از هر يكى از آبا واجداد چه ميراث يافته ودر اين فقره مبين شده كه آن حضرت از حضرت پيغمبر صفوت، ميراث يافته وصفوت بر گزيدگى است وچون آن حضرت بر گزيدهء حضرت حق جل وعلاست جهت ختم امامت پس ميراث او از حضرت پيغمبر صفوت است.
والقوة المرتضوية آن حضرت وارث قوت مرتضويست، يعنى از حضرت امير المؤمنين علي (ع)