بر هر نقطه از نقاط دايرهء حامل وصفى از اوصاف وجود دايرهء كامل مى شود ومادام كه آن صفات به واسطهء آن نقاط برنيايد وجود دايره به ظهور نمى آيد ومادام كه نقطهء منتها منطبق بر نقطهء مبتداى دايره نگردد هرچند صفات دايره بواسطهء نقاط به ظهورآمده ذات دايرهء كامل نيست، وآن منطبقه كه وجود دايره بدان كامل مى شود واو را نقطهء ختم گويند واو في الحقيقه جامع جميع صفات نقاط است زيرا كه نقاط به وجود او اثر صفات خود ظاهر مى گردانند پس قبل از ظهور او صفات نقاط اثر ندارد ودر مظهر او اثر صفات ظاهر است، پس او جامع جميع نقاط است زير اثر به ظهور او صفات نقاط مى گردد.
چون اين مقدمه معلوم شد بايد دانست كه نقطه ختميه در دائره نبوت حضرت پيغمبر صلى الله عليه وآله وسلم، واو جامع جميع صفات نقاط دايره است كه وجودات انبياء ومرسلين است وبه وجود مبارك آن حضرت صفات جميع انبياء اثر دارد وظاهر شد، ودايره نبوت بوجود آن حضرت تمام گشت وآن حضرت را محمد نام بود ومعنى محمد مبالغه در ستوده شدن است زيرا كه چون آن حضرت جامع جميع صفات كمال باشد كه ايشان جامع جميع صفات كمال مخلوقاتند وجامعيت صفات كمال، مقتضى آن است كه نشاء حمد كه آن اظهار صفات كمال است در مظهر او بر وجه مبالغه واقع باشد ولهذا اسم مبارك آن حضرت هم محمد است.
وچون وجود حضرت مهدي (ع) نقطه ختميه دايره امامت وولا يت است هر آينه او جامع جميع صفات كمالات ائمه عظام خواهد بود بدين معنى اشارت فرموده كه اسم او مطابق اسم من باشد، كسى از اين سخن توهم نكند كه لازم مى آيد كه مهدى از ائمه افضل باشد زيرا كه جامعيت اوصاف كمال لازم نيست كه موجب افضليت باشد بنا بر آنكه مى تواند بود كه هر يكى از اوصاف در افراد ائمه كمال واشتدادى داشته باشد كه در مظهر جامع آن اشتداد نداشته باشد.