اسلامي گفتى فهميدم، تو أو را چنان توصيف كردى كه گويا شخصى را مى خواهى معرفى كنى كه زندگى أو بر مردم پوشيده است، و يا از غائبى خبر مى دهى كه مردم أو را نديده اند، و يا در اين مورد فقط تو علم و اطلاع دارى، نه، يزيد آن چنان كه بايد خود را نشان داده و باطن خود را آشكار ساخته است، يزيد را آن چنان كه هست معرفى كن، يزيد جوان سگ باز و كبوتر باز و بوالهوسى است، كه عمرش با ساز و آواز و خوشگذرانى سپرى مى شود، يزيد را اين گونه معرفى كن و اين تلاشهاى بى ثمر را كنار بگذار... " (1) حاكم مدينه در همان ايام نامه اى به معاويه نوشت، مبنى بر اينكه گزارشهائى از جانب حسين بن على (عليهما السلام) به من مى رسد كه گروهى با ايشان رفت و آمد دارند، و شايد زمينه انقلاب در آينده را انجام مى دهند، معاويه نامه اى به امام نوشت و آن حضرت را تهديد كرد.
امام در پاسخ ضمن رد اين اتهام و اشاره به خلافهايى كه معاويه در مقابل شيعيان على (عليه السلام) انجام داده، فرمود:
"... آيا تو قاتل حضرمى نيستى، كه جرم أو اين بود كه ابن زياد به تو اطلاع داد كه وى پيرو دين على است، در حالى كه دين على همان دين پسر عمويش پيامبر است، و بنام همان دين است كه اكنون تو بر اريكه حكومت و قدرت تكيه زده اى، و اگر اين دين نبود تو و پدرانت هنوز در جاهليت بسر مى بردند، و بزرگترين شرف و فضيلت شما، تحمل رنج و