يزيد چنين فرصتى را براى آنان پيش آورده بود، اجازه چنين تحريف و خيانتى را به دشمنان ايشان نداد.
اگر صفحات تاريخ را ورق بزنيم و به دوران حكومت معاويه در شام نظر افكنيم، مى بينيم معاويه كه در حدود 42 سال در دمشق حكومت مى كرد، در اين مدت نسبتا طولانى مردم شام را طورى پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهى دينى باشند، و در برابر اراده و خواست معاويه بى چون و چرا تسليم گردند.
اين حكومت با تبليغات زهرآگين و كينه توزانه اى، خاندان پاك پيامبر (صلى الله عليه وآله) را در نظر مردم منفور، و در مقابل بنى اميه را خويشان پيامبر قلمداد كرده بود، دسيسه هاي أو در وارونه نشان دادن چهره درخشان مرد بزرگ تاريخ بشريت، أمير المؤمنين (عليه السلام) را همه مى دانيم.
ابن ابى الحديد گويد: " پس از پيروزى انقلاب عباسيان و استقرار حكومت أبو العباس سفاح، ده تن از امراى شام نزد وى رفتند و همه سوگند خوردند كه تا موقع قتل مروان - آخرين خليفه اموى - نمى دانستيم رسول خدا جز بنى اميه خويشاوندى داشته باشد كه از أو ميراث ببرد، تا آنكه شما به امارت رسيديد ". (1) از اينرو شگفتى نيست اگر در تاريخ بخوانيم:
بهنگام ورود اسيران به دمشق مردى رو به امام سجاد (عليه السلام) كرد و گفت: سپاس خداى را سزاست كه شما را كشت و نابود ساخت و