اوضاع جامعه در زمان آن حضرت انحراف از اصول و تعليمات اسلام كه از " سقيفه " آغاز شده و در زمان عثمان گسترش يافته بود، در زمان آن حضرت به اوج خود رسيد، زيرا مقدرات جامعه اسلامي بدست شخصى بود كه از زمان خليفه دوم به مصدر حكومت رسيده، و در عرض اين چندين سال با كمك كارگزاران ستمكار خود حكومت سلطنتى استبدادى تشكيل داده بود.
مسلمانان در زمان عثمان و در برابر سياست أو عكس العملي شديد از خود بروز دادند، در شهرهاى اسلامي انقلاباتى صورت گرفت، ولى با توجه به اينكه در زمان معاويه ظلم و ستم به مراتب بيشتر و قتل و تهديد افزون تر بود، اما از طرف مسلمانان عكس العملهائى ديده نمى شود، و تنها گاه اعتراضات فردى همانند مخالفت " حجر بن عدى " و " عمرو بن حمق " انجام گرفت، كه رهبران آنها كشته و انقلاب در نطفه خفه مى شد.
معاويه در حدود 42 سال در دمشق حكومت كرده بود، در حدود پنج سال از طرف خليفه دوم، دوازده سال از طرف خليفه سوم، كمتر از پنج سال در زمان خلافت أمير المؤمنين (عليه السلام)، و در حدود شش ماه در زمان خلافت امام حسن (عليه السلام) حكومت شام را بدست داشت.
در اين مدت طولانى أو توانسته بود از جهات مختلف جامعه را در سكوتى مرگبار فرو برد.
از يك سو سياست فشار سياسي و اقتصادى را در مورد مسلمانان آزاده اعمال مى كرد، و با كشتار و آزار آنان از هرگونه اعتراضى جلوگيرى مى نمود.