(61) دعاى آن حضرت بر ابن ابى جويريه مزنى روايت شده كه آن حضرت امر فرمود تا خندقى بكنند، پس دور لشكر ايشان حفره أي شبيه خندقي كنده شد، پس به دستور امام آن را پر از خاشاك نمودند، آنگاه امر فرمود تا آنها را آتش بزنند، تا ايشان بتواند از يك جهت با دشمن بجنگد.
روايت شده مردى اسب سوار از لشكر عمر بن سعد بنام ابن ابى جويريه مزنى رو به ايشان كرد، هنگامى كه نگاهش به آتش افتاد كه شعله هايش زبانه مى كشيد دست برهم زده و گفت: اى حسين و اى ياران حسين شما را بشارت بر آتش دهم، در مورد آن در دنيا تعجيل نموديد، امام فرمود:
خداوندا! عذاب آتش را در دنيا به أو بچشان.
آنگاه اسبش رم كرده و او را در آتش افكند، و سوخت.
(62) دعاى آن حضرت بر ابن جوزه تميمي روايت شده: هنگامى كه حفره پر از آتش گرديد، ابن جوزه آن