بيشتر بدان بلاد هجرت مىكردند كه:
وفي الارض منأمى للكريم عن الاذى * وفيها لمن خاف القلى متحول (1) و گرچه باهمه فجايع و كشتارهاى هولناكى كه امويان و عباسيان از اين ذريه طاهره كردند و از خنجر خون ريز و دل بىرحم آنان در اين راه قصور و كوتاهى ديده نشد، و با همه كوشش پى گيرى كه اين دو سلسله حاكم در ريشه كن كردن شجره طيبه داشتند.
از آنجا كه اين شجره اصلى ثابت داشت، طبعا فروع ان به آسمان عزت و شرف مىرسيد، درحق تعالى و تقدس با اعطاى " كوثر " به حبيب خود محمد مصطفى صلى الله عليه وآله مقرر فرموده بود كه كثرت نسل و ذريه او بدانجا رسد كه: " لا يحصى عددهم ويتصل الى يوم القيامة مددهم " (مجمع البيان در تفسير سوره مباركه كوثر).
و به گفته جرجانى (ره) ". اى محمد دل تنگ مكن از آنچه ايشان ترا " ابتر " مىخوانند كه ما ترا كثرتى در عقب و نسل فرزندان بدهيم كه بر زمين هيچ بقعه و خطه اى نماند، الا كه آنجا جماعتى از فرزندان تو باشند، نبينى كه روز طف كربلا آن جماعت كافران كه اهل البيت را بكشتند از فرزندان حسين بن على عليه السلام جز على زين العابدين كسى ديگر نماند، خداى تعالى از نسل وى، تنها عالم را پر كرد. " (تفسير گازر ج 10 ص 459).
عدد علويان هر روز از روز گذشته بيشتر مى شد كه:
إذا مقرم منا ذرا حدنا به * تخمط فينا ناب آخر مقرم (3) ولنعم ما قيل:
أراد الجاحدون ليطفئوه * ويأبى الله الا ان يتمه