- كا - اقول: صرح بما يقرب من ذلك صاحب تذكرة " صبح گلشن " حيث قال فيه (ص 560 - 559) ما لفظه " نوري - قاضى نور الله از سادات شوشتر و علماء نامور فرقه اثنى عشريه بود در عهد اكبر پادشاه به هندوستان رسيد و از حضور پادشاهى به عهده قضاى دار الحكومه لاهور مأمور گرديد و بر خلاف عقيده صائبه خويش پرده تقيه بر انداخت، و به تأليف مجالس المؤمنين و احقاق الحق پرداخت و بعد سرير آرائى نور الدين محمد جهانگير پادشاه به حضور شاهى رسيد شاه از مذهبش پرسيد وى خود را سنى المذهب وانمود پادشاه گفت كه اگر قاضى دروغگو باشد در حق وى حكم شرع چيست؟ - جواب داد كه قابل عزل و تعزير واجبى است همان دم فرمان شاهى نفاذ يافت كه او را تازيانه خار دار زنند و حسب فتواى خودش معذب كنند قاضى به ضرب سه تازيانه بيهوش افتاد و به همان صدمه در سنه تسع عشر والف بموكلان قضا جان داد نعشش در اكبر آباد متصل باغ قندهارى دفن گرديد و در اين عهد مقلدان و معتقدانش بر قبرش گنبدى رفيع و بقاع منيع بر آوردند " (فنقل خمسة ابيات من أشعاره التى مضى بعضها ويأتى بعضه الاخر). " أقول: صرح في كيفية شهادته به مثل ذلك ايضا سامى بيك العثماني تحت عنوان " نوري " في قاموسي الاعلام (ج 6، ص 4698) (1) فعلم من هاتين العبارتين أن في كيفية قتله وتعذيبه
(٣٠)