رفتن از آن راه را دارد به احرام باقى بماند و از آن راه برود، و اگر از آن راه رفت و حج او فوت شد بايد عمره مفرده بجا آورد و از احرام خارج شود.
مسأله 8 - اگر شخص مصدود خوف آن داشته باشد كه اگر از راه ديگر برود به حج نمىرسد نمىتواند عمل شخص مصدود را بكند و محل شود، بلكه بايد به راه ادامه دهد و صبر كند تا فوت محقق شود و با عمره مفرده متحلل شود.
مسأله 9 - تحقق پيدا مىكند مصدود بودن در حج به اين كه به هيچ يك از وقوف اختيارى و اضطرارى عرفه و مشعر نرسد، بلكه تحقق پيدا مىكند اگر نرسد به چيزى كه به فوت آن، حج فوت مىشود هر چند از روى علم و عمد نباشد، و صور آن سابق ذكر شد، بلكه ظاهرا تحقق پيدا كند به اين كه بعد از وقوفين منع كنند او را از منى و مكه و نتواند نايب بگيرد، بلكه اگر منع كنند از اعمال منى يا اعمال مكه با عدم امكان نايب، بلى در صورتى كه تمام اعمال را بجا آورد و منع نمودند از برگشتن به منى براى بيتوته و اعمال ايام تشريق، مصدود بودن تحقق پيدا نمىكند، و حج او صحيح است، و بايد نايب بگيرد براى اعمال در اين سال، و اگر نشد سال ديگر.
مسأله 10 - كسى كه مصدود شد از آمدن به مكه يا از اتمام اعمال يا از بجا آوردن اعمالى كه به ترك آنها حتى به غير عمد حج باطل مىشود و به دستورى كه گفته شد از احرام خارج شد، اگر حج بر او مستقر شده بوده يا آن كه در سال ديگر مستطيع است و حج واجب را بجا نياورده بايد بعد از رفع منع دوباره به حج برود و اعمالى كه نموده كافى از حجة الاسلام نيست.
مسأله 11 - كسى كه مصدود است اگر اميد بر طرف شدن مانع را داشته باشد بلكه گمان آن را هم داشته باشد مىتواند بدستورى كه گفته شد از احرام خارج شود.
مسأله 12 - كسى كه احرام عمره بست و بواسطه مرض نتوانست برود به مكه اگر بخواهد محل شود بايد هدى كند، و به احتياط واجب هدى يا پول آن را بفرستد بوسيله امينى به مكه و با او قرار داد كند كه در چه روز و چه ساعتى آن را در مكه ذبح كند و وقتى كه روز و ساعت موعود رسيد تقصير كند، پس از آن هر چه بر او حرام شده بود حلال مىشود مگر زن، و احتياط آن است كه در ذبح، قصد تحليل منوب عنه كند.