مردمان را از شرتان آسوده كرد، أمير المؤمنين را بر شما پيروز گردانيد، امام خاموش ماند تا مرد شامى آنچه در دل داشت بيرون ريخت، امام از أو آياتى از قرآن كه در شأن اهل بيت نازل شده بود را پرسيد، و متذكر شد كه اين آيات در حق ايشان نازل شده است، آن مرد دانست كه در چه اشتباهى بزرگ واقع شده و به درگاه خداوند توبه كرد.
از اينجا مى توان اهميت سفر بازماندگان نهضت حسينى به شام را دانست، زيرا اينان در اين سفر آثار چهل سال تبليغات مسموم كننده را از بين بردند و چهره كريه حكومت اموى را به خوبى معرفى كردند.
يكى از راههائى كه بنى اميه براى تخدير افكار مردم و رام ساختن آنان ترويج مى كردند جبرگرائى است، يعنى همه چيز را به خدا مستند مى نمودند، در برابر هر كارى تلقين مى كردند كه كار خدا بود كه اين گونه انجام گرفت و اگر مصلحت خدائى نبود اين گونه نمى شد، منطق جبرگرائى اينستكه آنچه هست همانست كه بايد باشد، و آنچه نيست همانست كه نبايد باشد.
پس از حادثه عاشورا با استفاده از اين روش مزدوران يزيد شروع به تبليغ كردند و پيروزى ظاهرى يزيد را خواست خداوند معرفى نمودند، همانگونه كه ابن زياد پس از شهادت امام در مسجد كوفه با استفاده از رنگ مذهب گفت: خداى را شكر مى كنيم كه حق را پيروز كرد و أمير المؤمنين يزيد را يارى نمود و دروغگو پسر دروغگو را كشت.
امام سجاد (عليه السلام) و حضرت زينب كه از اين شگرد تبليغاتى آگاه بودند، همواره در گفتارهايشان اين پايگاه فكرى را كوبيده و يزيد و يزيديان