چندى هم در كربلاى معلى درس آقا سيد على صاحب شرح كبير حاضر مى شده، و آقا سيد على براى سيد روزى دو نان مقرر داشته، وخدمت آقا سيد محسن كاظمينى هم به جهت درس حاضر شده و از عتبات كه بر گشته در قم قريب هشت سال درس ميرزاى قمى (اعلى الله مقامه) حاضر شده و مى گفته در مدت قليل نزد ميرزا بيش از عتبات ترقى حاصل شد بعد به اصفهان آمده. وقتى هم كه اصفهان آمده يك دستمال كه سفرهء نان خورى او بوده داشته و يك كتاب مدارك و در اصفهان چندى در مدرسهء چهار باغ مانده مدرس با او موافقت نكرده بيرونش كرده، يا خود رفته، و در اصفهان عيال داشته و به سختى مى گذرانيده.
گويند: در ايام بى اسم و رسم [بودن] اسباب سازى را شكسته او را گرفته و صدمه زده اند و گويا همين شدت غيرت او در دين و همت او در نهى از منكر يكى از اسباب ترقى واشتهار او گرديده.
آقا سيد محمد كربلائى كه از اولاد صاحب شرح كبير است و يك سفر به جهاد روس به طرف تركستان رفته وقتى اصفهان بوده اجتهاد سيد را از او مى پرسند. گفته: اجتهاد مرا از سيد بايد پرسيد. و چون آقا سيد محمد خيلى عنوان داشته اين كلام خيلى اسباب ترقى سيد شده. ميرزاى قمى هم خيلى ترويج و تمجيد سيد كرده و كم كم در اشتهار و اعتبار شخص اول روزگار و با وجود مخالفت پادشاه و حكام در كمال اقتدار و دولت و وسعت او هم بيشمار گرديده.
ووجه ظاهرى دولت او آنكه بعضى از بزرگان وجه قابلى به سيد داده، سيد در آن تجارت و معامله نموده، خداوند اعانت نموده مداخل كلى برده كم كم املاك زياد تحصيل نموده تا به حدى كه مسجدى چنين بنا نموده و آن همه دستگاه و عيال و اولاد و كتاب به هم بسته، پادشاه را به تفصيل مهمانى نموده.
و بعضي گويند علم قرطاس داشته كه كاغذ را مى پيچيده و عملى كرده كه پول