الطالبية " و " بحر الانساب " و امثال آن را در دسترس دارند و در غالب كتاب هاى انساب اين اصطلاحات و كلمات موضوعه نسابين بر معاني مقصوده شان به صورت جدا گانه مذكور شده است وحتى در " عمده " و " منتقله " از " اصيلى " عينا نقل شده است، از اضافه كردن آن اصطلاحات به متن حاضر خود دارى شد.
3 - از اصطلاحاتى كه در جميع كتب انساب آمده است يكى " المخل؟ " است كه شرح و توضيح آن در هيچيك از متون و ضمايم متكفل بر شرح و تفسير اصطلاحات نساب نيامده است در " المجدي " اين كلمه مكرر در مكرر استعمال شده است (صفحات 29 / 80 / 89 / 20 / 123 / 167 / و غيره) در " منتقلة الطالبية " نيز لا اقل يك بار (ص 329) و در " عمدة الطالب " نيز چند بار و از جمله در صفحات (308 / 350 / 351) آمده است (الا اينكه در متن چاپى العمدة در صفحات فوق همه جا " المجل " به جيم معجمه ذكر شده ولى در مخطوطه پاريس در آنجا كه با صفحه 308 چاپى العمدة منطبق است نيز " المجل " به جيم معجمه ولى در دو مورد ديگر " المخل " به خاء معجمه و درست مثل عامه مخطوطات مذكوره المجدي آمده است).
در بعضى موارد چنين به نظر مىرسد كه مراد از (المخل) كسى است كه فرزند ذكورى از أو بجاى نمانده است كه البته با " مئناث " نبايد خلط شود ولى در موارد ديگر حتى چنين معنا و مرادى هم از ان استنباط نمىشود و به هر صورت اين ضعيف عاجز، معنى اين اصطلاح را ندانست وخداوند تبارك و تعالى به آن كه أو را بر معنى اين اصطلاح موضوعه در نزد نسابين، واقف سازد خير مرحمت فرماياد.
4 - در كتابت همزه " ابن " گر چه از نظر رسم الخط معهود و مذكور در كتب صرف و نحو، تا آنجا كه ممكن بود از شيوه درست كتابت پيروى شد ولى از لحاظ معنا و موضوعيتى كه حذف و يا ابقاء اين همزه در نزد علماى انساب دارد ورسم