الخطى كه معظم لهم، رحم الله الماضين منهم و حفظ منهم الباقين، در اين باب رعايت مىفرمايند، بمناسبت آنكه رسم الخط نسخ مخطوطه سابق الذكر در هيچ يك از دو صورت مذكور (يعنى نه از جهت صرف و نحو وأدب الكتاب و نه از لحاظ تواضع و اصطلاحى كه علماى نسب در آن باره فرموده اند) اتفاق و اتحاد نداشت در اين متن چاپى هيچ گونه رعايتى به عمل نيامده است.
5 - ألف مقصوره كه در مرتبه چهارم و پس از آن، قرار دارد نه تنها در مخطوطات كلا يك دست و يكنواخت نوشته نشده است بلكه در هيچيك از مخطوطه ها نيز رعايت هم آهنگى و يكنواختى كتابت اين ألف به عمل نيامده في المثل " المرجى " و " المثنى " گاهى به همين صورت و گاه به صورت " المرجا " و " المثنا " آمده است و بنابر اين آنچه در متن چاپى آمده است همان است كه در اصل مخطوطه بوده است.
6 - شريف عمرى ره برخى از أشراف و سادات را با كلمه " متوجه " وصف مىفرمايد (مثلا در صفحات 24 س 1 / 28 س 7 / 31 سطر ما قبل آخر / 34 س 3 / 88 س 3 و بسيارى مواضع ديگر مكررا ") به احتمال قريب به يقين اين كلمه بصيغة اسم مفعول است و مقصود آنست كه شخص مترجم عنه مردى مورد توجه و محترم و بسيار آبرومند و به اصطلاح محاوره اى امروزه " موجه " بوده است.
اما از آنجا كه شريف عمرى در ادب و لغت نيز يدى طولى دارد و صاحب نظر است و در خلال كتاب اين تبحر خود را پنهان نمىكند و گاهى اگر كلمه را به ضبط و يا معنى غير مشهورى استعمال مىكند فورا " دليل و مستند صحت را استعمال خود را ذكر مىفرمايد (مثلا رجوع فرمايند ص 129 درباره " عظني شاذ " يا " عضني " مشهور) از اينرو مىتوان احتمال ضعيفي (؟) داد كه شايد مراد و مقصود شريف عمرى از " متوجه " يكى ديگر از معاني لغوى " توجه " باشد كه به معنى