قديمى ونفيس و مربوط به قرون هفتم و ششم بود و قدمت و نفاست آن دو نسخه به حدى بود كه اجازه عكس بردارى از آن را ندادند، چرا كه احتمال مىدادند اشعه عكاسى يا فيلمبردارى زيانى بدان وارد سازد.
آخرين كتاب كه از لحاظ حجم از آن پنج تاى ديگر ظريف تر و باريكتر بود همان بود كه در فهرست مذكور به " كتاب في الانساب قديم " تعبير شده بود.
و از آنجا كه اين كتاب عزيز هم از اول و هم از آخر افتادگى داشت اسمى بر روى آن نبود و آنچه هم كه در فهرست مذكور شده بود تلخيص عبارتى است كه از طرف يكى از مالكين آن به صورت " هذا كتاب في انساب بنى هاشم قديم " تحرير شده است (به ظن قريبه به تعين به خط " محمد امين الحاج عبد الكريم كبة ").
ابتدا تصور كردم كه اين " عمدة الطالب " است چون بسيارى از عبارات و موضوعات به نظرم آشنا مى آمد و گمان مىكردم آن را در " عمدة الطالب " خوانده ام ولى با توجه به قرب عهدي كه به " عمدة الطالب " داشتم وقريب سه ماه پيش از آن تاريخ نسخه مخطوطه نفيس مرغوبى از آن را در كتابخانه ملى پاريس (1) زيارت و مطالعه كرده بودم و تقريبا " ترتيب أبواب و فصول آن را مى دانستم، متوجه شدم كه اين كتابي ديگر است زيرا در " عمدة الطالب " نسب جناب جعفر بن أبى طالب و عقيل بن ابى طالب در ابتداى أنساب طالبين مذكور است بعلاوه مشتمل بر ذكر سادات قرون ششم و هفتم و هشتم وحتى اوائل قرن نهم است در حالى كه در اين كتاب نسب اعقاب آن دو بزرگوار در آخر كتاب است و بعلاوه ذكرى از سادات قرون مذكوره در آن به نظر نمىرسد.