سخنانى بگويم، كه در آن رضاى خدا بوده و براى اين حاضران اجر و ثوابى باشد.
يزيد اجازه نداد، مردم گفتند: امير، اجازه بده تا بر منبر رفته شايد از أو سخنى بشنويم، يزيد گفت: اگر أو بر فراز اين منبر برود، پائين نمى آيد مگر آنكه من و خاندان أبو سفيان را رسوا سازد، كسى گفت: امير مگر اين اسير چه مى داند و چه مى تواند بگويد، يزيد گفت: أو از خاندانى است كه علم را از كودكى با شير مكيده اند و با خون آنها در آميخته است.
با اصرار مردم يزيد اجازه داد و امام بر فراز منبر - يا به تعبير امام بر فراز چوبها - رفته و فرمود:
" مردم! خداوند به ما خاندان پيامبر شش امتياز ارزانى داشته و با هفت فضيلت برترى بخشيده است، شش امتياز ما اينستكه خدا به ما:
علم، حلم، بخشش، بزرگوارى، فصاحت و شجاعت عطا كرده و محبت ما را در دلهاى مؤمنان قرار داده است.
هفت فضيلت ما اين است كه: پيامبر برگزيده خدا از ماست، صديق (على بن ابي طالب) از ماست، جعفر طيار از ماست، شير خدا و شير رسول أو (حمزه سيد الشهداء) از ماست، دو سبط اين امت حسن و حسين از ماست.
مردم! هر كس مرا شناخت كه شناخت، و هر كس نشناخت خود را به أو معرفى مى كنم! من پسر مكه و منايم، من پسر زمزم و صفايم، منم فرزند آن بزرگوارى كه " حجر الاسود " را با گوشه و اطراف عبا برداشت، منم فرزند بهترين كسى كه احرام بست و طواف و سعى بجا آورد، منم فرزند بهترين انسانها.