مى گوئيم و گفته مى شود، اگر اينجا گفته شود هر آينه خراب خواهد شد. آنها گفته اند تو اهل اسلام حاضر و اين جا بگو آن ذكرها را. مرحوم " مير " مهلتى خواسته و رفته پيش خود با خداوند در اين باب در مقام تضرع و زارى بر آمده، بعد آمده مشغول به گفتن ذكر در عبادتخانهء آنها، ناگاه در آنجا شكاف به هم رسيده خراب شده.
و همين مطلب را نيز در " خزائن " (1) نقل مى كند و مى گويد طاق آنجا خراب شد و ديوارها نزديك بود روى هم بريزد كه " مير " بيرون آمده و جمع كثيرى از آنها مسلمان شده.
و " مير " معاصر آخوند ملا محمد تقى مجلسي و در مذاق عرفان با او موافقت داشته.
و بعضى نقل كرده آخوند ملا محمد باقر مجلسي مير را خوب نمى دانسته و حكايتى هست كه آخوند ملا محمد تقى، توصيف " مير " را نزد آخوند ملا محمد باقر نموده و وقتى او را برد نزد " مير " ماه مبارك بود، " مير " كاسهء آلو طلبيده در دهن گذشته! آخوند ملا محمد باقر متغير شده بر خاسته و با پدر اعتراض كرده. من بعد مير به آخوند ملا محمد تقى گفته: من ديدم اين اهل شريعت است و از او ترويجات كامله به ظهور مى رسد، خواستم ميل به طريقهء ما نكند و آلوها را در دهان نگاه داشته و بعد بيرون آوردم.