دانشمند ترين أصحاب امام صادق (89) بوده و روايات بسيار در ستايش أو از امامان رسيده (90) و يكى از رؤساء وسرامدان چهار گانه مذهب شيعي شمرده شده است (91) نظر غريب و سخن نادرستى در مورد علم امام در چند روايت (92) نقل شده كه موجب شگفتى است.
به نظر مى رسد اين گونه طرز تفكرها در مورد امامان موجب بود كه بسيارى از صحابه ء امامان گاه در مسائل علمي با آنان اختلاف نظر داشتند (93) و بر سر مسائل مورد اختلاف به مناظره و بحث مى پرداختند (94) و حتى گاه در مسائل فقهى از آنان در خواست سند ومأخذ مى نمودند (95). در مسائلي كه أصحاب خود با يكديگر اختلاف نظر داشتند گاهى أوقات كار به منازعه مى كشيد و به ترك دوستى و قطع رابطه ميان آنان براي هميشه مى انجاميد (96). در حالي كه بر أساس طرز تفكر سنتي شيعه، به حسب قاعده بايد در چنين مواردى مورد اختلاف را بر امامان عرضه مى نمودند و از آنان مى خواستند كه واقع امر را بيان كنند چنان كه شيعيان معتقد، معمولا چنين مشكلاتى را با آنان در ميان مى گذارده و كسب تكليف مى كردند (97).
4) پيش تر گفته شد كه أساس اجتهاد در فقه شيعه بر تحليل واستدلال عقلي در چهار چوب نصوص قرآن و سنت است. مراد از اين روش همان شيوه استدلال در منطق صوري است كه بر أساس أصول آن منطق، قطع آور و حجت است. روش ظني تمثيل منطقي كه در فقه قياس خوانده مى شود و مبتنى بر كشف احتمالي علل احكام است از آغاز راه يافتن خود در فقه اسلامى در قرن دوم (98) در فقه شيعي مردود بوده است اما در مواردى كه علل احكام به صورت قطعي و اطمينان بخش قابل كشف باشد اين كشف حجت و معتبر شناخته شده وبدان استدلال واستناد مى شود.
در قرون أولية، محدثان كه مخالف هر گونه استدلال عقلي بودند اين گونه كشف هاى قطعي را