مسائل كلامى مربوط به قضا و قدر را ممنوع مى كند. مى توان تصور كرد كه متن ابن طاووس نيز مربوط به چنين مسايلى بوده است.
14. كتاب غياث سلطان الورى لسكان الثرى ذريعه 16 / 73 ش 366.
فتح الابواب 182، فلاح السائل 127 / 119، 144 / 133، 156 / 144، الاجازات 18 / 40، 42، كشف المحجة 138، اللهوف 20 - 21 / 25، فرج المهموم 42 - 43.
ابن طاووس در اجازات مى گويد: اين تأليف مربوط به قضاى نماز ميت است و مىافزايد كتاب داراى موادى است كه فكر نمى كند در كتاب ديگرى وجود داشته باشد.
وى مى گويد: كه كتاب داراى اطلاعاتى درباره كلينى و كتاب كافى اوست. به موارد زير اشاره شده است:: فلاح 127 / 119: درباره اهميت انجام نماز در وقت آن، فلاح 144 / 133: معناى باطنى اذان، فرج المهموم: درباره صحت احكامى كه بر اخبار آحاد مبتنى است، كشف: درباره انجام نماز براى ميت. مطلب نقل شده در لهوف، بيان طريق مؤلف به امالي ابن بابويه است. و نقلى كه در فلاح 156 / 144 آمده داراى نقلهايى از مطالبى است كه طوسى در فهرست درباره ابن بابويه آورده است.
ابن طاووس در " اجازات 18 / 42 " اين كتاب را تنها اثر فقهى خود مى داند.
همانطور كه گذشت، وى بعدا حداقل يك اثر فقهى ديگر با عنوان " المضايقة " نوشت. به دليل مشابهتى كه ميان موضوع اين دو كتاب است، گاه با هم اشتباه مى شود. عبارتى از المضايقة (36 - 39 / 348 - 353) به نقل از " فوائد المدنية " استر آبادى در جنة الماوى نوري طبرسي آمده (در بحار 53 / 208 - 213) و در آنجا وانمود شده كه اين عبارت از غياث مى باشد. بر عكس افندي عبارتى از غياث را به عنوان قطعهاى از مضايقه آورده است (نك: -> كتاب المنسك). همينطور آقا بزرگ گاه بين دو كتاب خلط مى كند: (نك:
-> كتاب الامالى [الناطق بالحق]،> كتاب النقض على من اظهر الخلاف). تركيبى از دو عنوان نيز ثبت شده است. چند نسخه از غياث باقى مانده كه هيچكدام آنها در