كتابخانه ابن طاووس فصل دوم:
انديشه strothmann در اثر خود با عنوان a, scht - die zwolfer نصير الدين طوسى، " مرد سياست و عمل " را با ابن طاووس كه داراى " شخصيتى متواضع، گمنام و تجسم جريان تسليم و سكوت (quietism) شيعى كه زندگى بى حادثه وانزوا گرايانهاى داشته " در كنار يكديگر گذاشته است. (124) گر چه اين مبالغه است اما بطور عموم توصيفى مناسب براى دورهاى پيش از آمدن مغولهاست. موضع ابن طاووس را درباره دنيا، از وصيت وى به محمد كه در كشف المحجة آمده به خوبى مى توان ديد. اختلاط در جامعه كه وى آن را (داء معضل) مى خواند انديشه انسان را از خداوند منحرف مى كند و به همين دليل، چنين فعاليتى را بايد به حداقل رساند. (125) ظاهرا اشاره ابن طاووس به اين است كه حكم امر به معروف و نهى از منكر تنها در قلب بايد انجام شود زيرا، اگر كسى بر ضد بى عدالتىهاى مردم سخن بگويد آنها دشمن او خواهند شد و دشمنى آنها، او را از توجه به خداوند باز مى دارد. از طرف ديگر اگر بخواهد با تملق آنها را خوشحال كند، آنان بجاى خدا، خداى شما خواهند شد. زيرا نظر مردم درباره او مهمتر از نظرى است كه خداوند در باره او دارد. (126) ابن طاووس بويژه به فرزندش اخطار مى كند كه از اشتباه اختلاط با حكام برحذر باشد (127) و نيز گناهكاران، و براى او توضيح مى دهد كه خود چگونه از پذيرفتن دعوت حكام و وزراء امتناع كرده است. (128) وى مى گويد كه در جوانى بعد از استخاره به