أبو الحسن العلوى الجوانى، (38) حسين بن عبد الكريم الغروى، (39) ومحيى الدين محمد بن عبد الله بن على بن زهره الحلبي. (40) ابن طاووس شيوخ غير امامى نيز داشته، وى روايت خود از آنها را چنين توجيه مى كند كه نقل از آنها براى شيعه بدليل مصلحتى است كه در روايت از آنها وجود دارد. (41) از جمله آنها: محمد بن محمود ابن النجار (م 643) كه ابن طاووس ذيل تاريخ بغداد او را روايت و تلخيص كرده است، (42) ديگرى مؤيد الدين محمد بن محمد القمى بود كه در عهد وزارتش اجازه روايت از خود به او داده است. (43) المستنصر چند بار كوشيد تا ابن طاووس را به سياست بكشاند، او مى خواست تا به توسط قمى وزير و ديگر امراء به او مقام نقابت تمامى طالبىها واگذار كند. اين اصرار چند سال ادامه داشته اما وى از پذيرفتن آن سرباز زده است. (44) اين پيشنهاد مى بايست ميان سالهاى 623 (شروع خلافت مستنصر) و 629 (سال بركنارى و اعدام القمى) بوده
(٢٥)