خاطر در گيرى روز مره با تفكر واستدلال و بحث و مناظره، با قواعد و شيوههاى آن به درستى آشنا و در به كار بستن آن ورزيده و ما هر بودند. با اين وجود بايد توجه داشت كه مكتب أهل الحديث به خاطر آن كه مدتي طولانى بر جامعه ء علمي شيعه حكمفرمائى داشت تأثيرات بسيارى بر طرز فكر كلى پيروان تشيع به جاى نهاد كه با زوال و انحطاط خود مكتب، آن آثار از ميان نرفت و به صورت اجزاء و عناصر ثابت فكر شيعي در آمد. اختلافاتى كه گاه در برخى مسائل ميان بينش شيعي در دوره حضور امام و دوره هاى متأخر تر ديده مى شود از همين حقيقت سر چشمه مى گيرد. برخى دو گونگىها ميان مكتب متكلمان در قرن پنجم با مكتب متكلمان زمان حضور مانند فضل بن شاذان نيز از همين راه قابل توجيه است.
مشخصه اصلى مكتب متكلمان به شرح بالا، تأكيد آنان بر عدم اعتبار أحاديث به خودى خود بود. مفيد (211)، مرتضى (212) و شاگردان آن دو (213) همه بر اين نكته تكيه كرده اند. سه فقيه بزرگ در اين دوره فقهى كه فقه هر يك چهره اى ممتاز از اين مكتب است عبارتند از:
1 - مفيد، محمد بن محمد بن النعمان البغدادي (م 413)، نگارنده رسائل فقهى متعدد ومتونى همچون المقنعة والاعلام فيما اتفقت عليه الامامية من الاحكام.
2 - شريف مرتضى، علي بن الحسين الموسوي (م 436)، نگارنده الانتصار والمسائل الناصريات، ومجاميعى در سؤالات واجوبه فقهى، ورسائل فقهى بسيار، و شاگرد مفيد.
3 - أبو الصلاح تقى الدين بن نجم الدين الحلبي، شاگرد مرتضى (م 447)، نگارنده كتاب الكافي في الفقه.
اين سه دانشمند هر يك داراى ابتكاراتى مخصوص خويش هستند (214). جمعى ديگر از فقهاء اين دوره نيز كه پيرو همين مكتب وشارح و بازگو كننده انظار آن مى باشند و در متون فقهى از آنان ياد مى شود عبارتند از: