كنيم) و در واقع Matar (ص 415) چنين كرده است. مى توان در دفاع از اين اتحاد گفت كه در فرج المهموم 207 كه در آنجا شكى در اينكه دربارهء بتانى است وجود ندارد نام وى به اشتباه " التيانى " آمده است.
اما مشكل اين است كه مؤلف اين " رساله " (فرج المهموم ص 204) والبتاني (فرج المهموم 207) هر دو به عنوان دانشمندان نجومى سنى شناسانده شده اند (من العلماء بالنجوم من اهل الاسلام); طبعا نمى شود پذيرفت كه يك فرد را دوبار ياد كرده باشد. اينكه Matar " رساله " را با " كتاب القرانات والكسوفات " (نك: فهرست زير مورد) بتانى يكى دانسته نيز بايد مورد ترديد قرار گيرد. زيرا از اين تأليف در فرج المهموم 207 ياد شده است.
به علاوه، اين " يكى دانستن " با توجه به معنايى كه از عبارت (كه ظاهرا تصحيف شده است) فرج المهموم 204، فرج المهموم * برگ 136 - پ فهميده مى شود نمى تواند مورد تأييد قرار گيرد (فرج المهموم: وصل الينا من تصانيفه رسالة وهو معروف [فرج المهموم *: معروفة] بالهندسة; كه 237. p, Matar بدين صورت ترجمه كرده: " از او رسالهاى در دست داريم و او به عنوان يك دانشمند هندسه دان معروف بوده است ").
آنچه مى توان گفت اين كه روشن نيست كه بتانى اثرى در هندسه داشته باشد.
509. * *؟ رسالة إلى عبد الله بن مالك في عمل الصنعة / أبو السحاق الطرسوسى فرج المهموم 22 طرائف * برگ 144 - ر / طرائف * * برگ 185 - ر [ند طرائف 523 / 162] مؤلف و نيز شخصى كه نامش در عنوان آمده ناشناخته اند. عبارت " في عمل الصنعة " (كه تنها در طرائف * / طرائف * *) آمده مربوط به كيمياست (مق: Dozy زير عنوان " صنعه "; 222, 167, 149 - 148. pp, Ullmann). مورد فرج المهموم وطرائف * وطرائف * * از باب " معرفة اصل العلم " نقل شده است: در فرج المهموم آمده: بعد از اينكه آدم از بهشت رانده شد خداوند به او علم همه چيز از جمله: علم نجوم و طب را عنايت كرد.
مورد طرائف * / طرائف * * دربارهء مهارت امام على [ع] در كيمياست.