چهار چوب تعاليم اسلامي، افق فكرى مسلمانان گسترش يابد، و در نتيجه بتواند مشعل هدايت كتاب و سنت را با روحيهاى كوشا، آگاه پيگير و هوشيار به دست گرفته و در موارد مفيد و مورد نيازشان در اوضاع جارى خود از آن بر خوردار گردند پس بايد اصالت شخصيت اسلامي حاصل كنند و بذر اجتهاد و تلاش از براى يافتن راه حق در دل آنها افشانده شود. و اين كارى بود كه امام على بن الحسين زين العابدين (عليه السلام) بدان دست زد.
از كلاس درس خود را در مسجد پيامبر (صلى الله عليه وآله) آغاز كرد، و با اشاعهء انواع معارف اسلامي از: تفسير، حديث، فقه و غيره با مردم سخن گفت و از علوم پدران پاكش بر دلهاى آنان فرو ريخت، آگاهانشان را به مباني فقه اسلام و شيوهء استنباط احكام، تمرين داد. از اين كلاس درس، تعداد قابل توجهى از فقهاى مسلمين فارغ التحصيل شدند. اين كلاس بنياد فكرى مهمى، براى مكاتب فقهى اسلامي شد. و نيز بنيادى براى حركت فعال فقه در بين مسلمانان گرديد.
انبوه عظيمى از قاريان قرآن، و حافظان كتاب و سنت، أو را به رهبرى خود پذيرفتند و گردش جمع شدند. سعيد بن مسيب گويد: قاريان قرآن به مكه نمى رفتند مگر وقتى كه على بن الحسين مى رفت. وقتى أو براى حج حركت كرد ما نيز يك هزار سواره ملازم ركاب أو بوديم.
خطر دوم، ناشى از پيشامد امواج رفاه و آسايش در جامعهء اسلامي در پيامد هولناك فتوحات نامبرده بود. چون اين امواج هر جامعهاى را در و افراط در فرو رفتن در تجملات و زيبايى هاى زندگى محدود اين جهان، و در نتيجه، آن عشق سوزانى كه از ارزش هاى اخلاقى و پيوندهاى روحي