ماه كه راجع به اعمال حج است واجب مىشود. و بنابر اظهر همين مقدار در حج كافى است. و كسى كه مخالفت تقيه نموده و بگويد احتياط در مخالفت آنها است فعل حرام به جا آورده و وقوفش فاسد خواهد بود. و خلاصه آن كه پيروى از حاكم سنى به جهت تقيه واجب است و با تقيه حج صحيح است. و احتياط در اين جا مشروعيت ندارد، بخصوص كه بيم تلف نفس و مانند آن باشد كه در زمان ما اين اتفاق مىافتد.
دوم: آن كه علم به خلاف فرض شود، كه انسان بداند روزى كه به حكم قاضى روز عرفه (نهم) است، واقعا روز ترويه و هشتم باشد، كه در اين صورت وقوف با آنها كافى نخواهد بود. و در اين حال اگر مكلف تمكن از عمل به وظيفه را داشته باشد ولو به وقوف اضطرارى در مزدلفه بدون محذور حتى محذور مخالفت تقيه، بايد عمل به وظيفه نمايد، و در غير اين صورت حجش بدل به عمره مفرده شده و حجى نخواهد داشت. و چنانچه استطاعتش از همين سال بوده و براى سالهاى بعد باقى نخواهد ماند، وجوب حج از او ساقط خواهد بود، مگر اين كه استطاعت تازهاى پيدا كند كه در اين صورت دوباره حج مىنمايد. و ممكن است در صورت دوم چاره كند به اين كه در روز عيد آنها (روز نهم واقعا) از طريق منى به مكه بر گردد و بعد از راه عرفات و مشعر به منى برود به نحوى كه قبل از غروب وقوف در عرفات بنمايد ولو آناما (ولو يك لحظه) و