اين حوادث سهمگين و گرفتاريهاى مداوم است كه روح افراد ممتاز و برجسته را تقويت مى كند و استعدادهاى درونى و نيروهاى نهفته آنان را به عرصه ظهور و بروز مى آورد، تا در مقابل مشكلات پايدارى كنند.
آرى، اوضاع بحرانى و خطرناك و حوادث دوران زندگى فاطمه (عليها السلام) نه تنها خللى در روح آن حضرت وارد نساخت، بلكه بر عكس گوهر وجودش را صيقلى داد و تابناك نمود، و براى هر گونه مبارزهاى دلاور و نيرومندش گردانيد.
در وجود آن حضرت ذخائرى از انسانيت، جوانمردى، عفت، بزرگوارى كه امكان داشت بانوئى به آن دست يابد، فراهم آمده بود، او مباهات مى كرد كه در مدرسه نبوت تربيت شده و در دانشگاه رسالت به كمال رسيده است.
در خانه پدرش كه مهبط فرشتگان الهى، و جايگاه نزول وحى خداوند بود پرورش يافته، و آموزگارانى چون پدر و شوهرش كه مجسمه انسان كامل بودند، داشت.
از مباحثاتى كه آن حضرت با أبو بكر نموده و به آيات قرآن استناد كرده است، اين واقعيت به ظهور مى رسد كه آن حضرت به آيات قرآنى احاطه كامل داشته، چرا چنين نباشد، در حالى كه قرآن را از زبان رسول خدا (صلى الله عليه وآله) شنيده، و در وجود او وعلى (عليه السلام) ديده بود، روح و روان خود را با مفاهيمش تلطيف و تصفيه نموده، و احكام و وظائف خود را از آن استخراج مى كرد.
او همچون ديگر خاندان اهل بيت از موهبت فصاحت و بلاغت بهره اى وافر داشت، با نيروى گفتار خود بر دلها فرمانروايى مى كرد و با بيان استوار