از اين پس واى بر من در هر صبح و شام، پناهم از دنيا رفت، و بازويم سست شد، شكايتم بسوى پدرم بوده و از خدا يارى مى خواهم، پروردگارا نيرو و توانت از آنان بيشتر، و عذاب و عقابت دردناكتر است.
حضرت على (عليه السلام) فرمود:
شايسته تو نيست كه واى بر من بگوئى، بلكه سزاوار دشمن ستمگر توست، اى دختر برگزيده خدا و اى باقيمانده نبوت، از اندوه و غضب دست بردار، من در دينم سست نشده و از آنچه در حد توانم است مضائقه نمى كنم، اگر تو براى گذران روزيت نارا حتى، بدان كه روزى تو نزد خدا ضمانت شده و كفيل تو امين است، و آنچه برايت آماده شده از آنچه از تو گرفته شده بهتر است، پس براى خدا صبر كن.
حضرت فاطمه (عليها السلام) فرمود: خدا مرا كافى است، آنگاه ساكت شد.
(2) خطبه آن حضرت در بيماريش براى زنان مهاجرين و انصار سويد بن غفله گويد: هنگامى كه حضرت فاطمه (عليها السلام) بيمار شد، به همان بيمارى كه در اثر آن از دنيا رفت، زنان مهاجرين و انصار به عيادت ايشان آمده و گفتند: اى دختر پيامبر خدا با اين بيمارى حالت چطور است؟
آن حضرت حمد و سپاس الهى را گفته و بر پدرش درود فرستاد و فرمود: