همه گفتند: آرى، خدا را گواه مى گيريم كه چنين است، فرمود:
شما را به خدا قسم مى دهم، آيا مى دانيد كه پيامبر در آخرين خطبه اى كه ايراد نمود، فرمود: من در ميان شما دو چيز سنگين و ارزنده مى گذارم، يكى كتاب خدا و ديگر اهل بيت خود، پس به اين دو چنگ بزنيد تا هرگز گمراه نشويد؟
همه گفتند: آرى، خدا را گواه مى گيريم كه چنين است.
پس آن حضرت آنچه در مورد حضرت على (عليه السلام) و اهل بيت در قرآن نازل شده، يا به زبان پيامبر جارى گشته، را بيان فرمود، و مردم را بر آن قسم داد و از آنان اقرار گرفت، و اصحاب مى گفتند: ما از خود پيامبر شنيديم، و تابعين مى گفتند: ما از كسانى كه به آنان اطمينان داريم اين مطلب را شنيده ايم.
سپس امام آنان را قسم داد كه از پيامبر شنيده اند كه فرموده است:
دروغ مى گويد كسى كه بگويد مرا دوست دارد وعلى را دشمن دارد، دوست ندارد مرا كسى كه على را دشمن دارد، در اين هنگام كسى گفت: اى پيامبر چگونه چنين چيزى ممكن است؟ فرمود: زيرا على از من است و من از أو هستم، هر كس أو را دوست بدارد مرا دوست داشته، و هر كه أو را دشمن بدارد مرا دشمن داشته است، و هر كه مرا دشمن دارد با خدا دشمنى كرده است.
در اين هنگام آنان كه حاضر بودند گفتند: آرى، ما اين مطالب را شنيده ايم، و مجلس پايان يافت.