خدايا! از آنچه مىترسم مرا كفايت، و از آنچه حذر مى كنم مرا نگاه دار، و در جان و دينم مرا نگاهبان باش و در سفرم مرا حفظ كن و در خاندان و ما لم مرا جانشين باش، و در آنچه روزيم دادى بركت عطا كن، و در پيش خود خوار و در انظار مردم بزرگم نما، و از شر جن و انس سلامتم دار، و به گناهم مفتضحم منما، و به باطنم رسوايم نكن، و به عملم آزمايشم مكن، و نعمتهايت را از من مگير و به خود واگذارم مكن.
معبودا! آيا مرا به نزديكانم واگذارم مى كنى تا با من قطع رابطه كند، يا به بيگانه تا با من ترشروئى كند، يا به ناتوانان در حالى كه تو پروردگارم و زمامدار كارهايم مى باشى، به تو شكايت مى كنم از غربتم و دورى خانه ام و سبك شمرده شدنم بر كسى كه اختيار كارم را به أو دادى خدايا! غضبت را بر من فرود نياور، و اگر بر من خشم ننمائى از غير تو باك ندارم، پاك و منزهى، جز آنكه عافيتت بر من شامل تر است، پس پروردگارا به حق پرتو جمالت كه به آن زمين و آسمانها روشن گشته، و تاريكيها بر طرف و كار گذشته و آيندگان با آن اصلاح گرديده، از تو مى خواهم مرا بر حال غضبت نميرانى، و خشمت را بر من فرود نياورى.