ما نام كسى را نمى بريم، وليكن سوگند محكمى مى خورم كه اگر مردم سخن خداوند وپيامبرش را مى شنيدند، آسمان بارانها وزمين بركتهايش را به آنان عطا مى كرد، وهرگز در اين امت دو شمشير به يكديگر برخورد نمى كردند، وتا روز قيامت با شادى وآرامش زندگى مى نمودند، ودر اين حالت أي معاويه تو در آن طمع نمى كردى.
ولكن هنگاميكه أو را از جايگاهش دور ساختند وبنيان آنرا دگرگون نمودند، قريش در آن به نزاع پرداختند، وآنرا همچون توپى براى يكديگر پرتاب كردند، تا اينكه تو أي معاويه واصحابت بعد از تو در آن طمع كردند.
وپيامبر فرموده: گروهى رهبرى خود را بدست كسى نسپردند، در حاليكه در بينشان داناتر از أو نيز بود، جز آنكه همواره كارشان به تباهى كشيده مى شود، تا اينكه به آنچه ترك كرده بودند بازگردند.
بنى اسرائيل كه اصحاب حضرت موسى عليه السلام بودند، هارون برادر آن حضرت وخليفه وجانشينش را رها كردند وبه گوساله پرستى مشغول شدند! واز سامرى پيروى نمودند، در حاليكه آنان مى دانستند أو خليفه حضرت موسى عليه السلام است.