خاص دارند، اگر أو را امر كنى كه بالاى منبر رود و خطبه خواند، در زبان أو لكنت ظاهر شود و از نظر مردم بيفتد و حقير گردد، معاويه گفت: ما در باره برادرش حسن همين گمان را مى كرديم، ولى هنگاميكه بالاى منبر آمد و خطبه خواند در چشم مردم بزرگتر شد و ما را هم رسوا كرد، مردم نپذيرفتند و اصرار كردند، تا آنجا كه معاويه مجبور شد آن حضرت را امر به خواندن خطبه نمايد.
امام (عليه السلام) بالاى منبر آمد و حمد و ثناى الهى را بجاى آورد و درود بر پيامبر فرستاد، آنگاه شنيد مردى مى گويد: اين مرد كه خطبه مى خواند كيست؟ امام فرمود:
ما حزب پيروز خداوند هستيم، ما عترت پيامبر كه مقربان درگاه الهى اند مى باشيم، ما اهل بيت آن حضرت كه پاكيزه اند مى باشيم، و ما يكى از دو چيز گرانمايه كه رسول خدا به عنوان دومى كتاب خدا قرار داد مى باشيم، آن كتابي كه در تفصيل و بيان هر چيز در اوست و باطل كننده اى از جلو و عقب أو نيايد، و تفسير قران بما واگذار شده، و تأويل آن بر ما دشوار نمى باشد، بلكه ما از حقائق آن پيروى مى كنيم، و آنچه حقيقت قرآن مى باشد را مى دانيم.
پس اى مردم از ما اطاعت كنيد، كه فرمانبرى از ما واجب مى باشد، چرا كه به اطاعت خدا و پيامبر أو وابسته است، خداوند مى فرمايد: " خدا