بيش نبودم مرا در گاهواره حفظ كرده و از شيرى گوارا به من روزى دادى، و دلهاى پرستاران را به من متمايل ساخته و مادران مهربان را عهده دار من نمودى، و از راهزنان جن پاسداريم كردى، و از زياده و نقصان سالمم نگاه داشتى، پس تو مهربان و بخشنده و بسيار بزرگ و والائى.
تا آنگاه كه به سخن در آمدم نعمتهاى گسترده ات را بر من تمام نمودى و در هر سال مرا بيشتر رشد دادى، و زمانى كه سرشتم تكامل يافت و تاب و توانم به حد اعتدال رسيد، حجتت را بر من واجب ساختى، بدين وسيله كه معرفتت را به من الهام كرده و به شگفتيهاى حكمتت مرا متعجب ساختى.
و به آنچه در آسمانها و زمينت از پديده هاى نوينت آفريدى مرا بيدار ساختى، و براى شكرگذارى و ياد كردنت مرا آگاهم نمودى، و طاعت و بندگيت را بر من واجب كرده، و به آنچه پيامبرانت آورده اند آگاهيم دادى و پذيرش خوشنوديهايت را برايم آسان نمودى، و در تمامى اين موارد با كمك و لطفت بر من منت نهادى.
خداوندا! هنگاميكه مرا از برترين سرشت آفريدى، و خشنود نشدى كه نعمتي را به خاطر نعمتي ديگر نداشته باشم، و به منت بسيار