مىكند.
108: سؤال: هر گاه شخصى در حال مرض وصيت نمود كه (نيم مهجه از ملك يحيى آباد را فروخته و قيمت او را خرج دفن و كفن من بكن). و اين نيم مهجه كه آن مريض وصيت نموده، خمس آن ملك است. آيا مىرسد كه وصى او را به معرض بيع در آورد يا نه؟
جواب: هر گاه ملك مزبور كه عبارت از نيم مهجه است مساوى ثلث تمام تركه او است، بايد به مقتضاى تمام وصيت عمل كرد. هر چند نيم مهجه مساوى ثلث مجموع آن ملك نباشد.
109: سؤال: ديگر آن كه موصى سه نفر طفل صغير دارد، و وصى نظر به صرفه و غبطه جانب صغار، اين نيم مهجه را نفروخنه و موصى چند محل زراعت ديگر هم دارد وابواب جمعى و ماليات زيادى دارد كه صغار و كبار از عهده حقوق ديوانى آن بر نمىآيند. آيا وصى مىتواند كه آن نيم مهجه ملك مرغوب را نفروشد وملك ديگر كه ماليات سنگين دارد به معرض بيع در آورد يا نه؟
جواب: بايد به مقتضاى وصيت عمل شود و تغيير و تبديل نمىتوان كرد.
1110: سؤال: هر گاه غله مال صغير به حد نصاب برسد وصى مىتواند كه از مال صغير زكات را بدهد؟
جواب: اشهر واظهر استحباب زكات است در غلات طفل. و ولى طفل (كذا) هر گاه پدر و جد پدرى ندارد وصى ايشان مىتواند زكات مال طفل را از غلات بدهد. و احوط آن است كه به قصد قربت در نيت اكتفا كند، ديگر قصد وجوب استحباب نكند.
111: سؤال: هر گاه زيد در حال صحت وصيت نموده باشد كه (ثلث مالم [را] به مصرف خودم برسانيد). و ديگر آن كه پنج نفر اولاد ذكور دارد، دو نفر از ايشان را زن داده، و سه از ايشان را زن نداده است. باز در حال صحت در خصوص جمعى قرار داده كه اخراجات عروسى آن سه نفر را بر داشته بعد از آن، تركه را كمافرض الله قسمت نمايند.
والحال باقى ورثه قائل ثلث تركه هستند كه به مصرف او برسانند، و قائل به وضع اخراجات عروسى آن سه نفر نيستند.
جواب: اولا بايد وصيت به ثبوت شرعى برسد، و آنچه ثابت نشود نمىتوان عمل به آن كرد. و ثانيا آن كه صورت سؤال مجمل است. و معلوم نيست كه وصيت مرتب است يا غير