تصديق به وجود أو ره نيابند، مگر به يقين به وجود خداوند، زيرا أو به چيزى از صفات آفريدگان وصف نشود، و اوست يگانه و بى نياز، هر چه تصور شود و به وهم در آيد أو غير خداوند است.
پروردگار نباشد كسى كه مورد درك واقع شود و تحت بررسى قرار گيرد، و معبود نباشد آن كس كه هوا يا غير هوا أو را فرا گيرد، أو در همه چيز باشد نه بطورى كه در حصار قرار گرفته باشد، و از همه چيز ها جداست نه بگونه اى كه از أو نهان باشد، قادر و توانا نيست كسى كه ضدى مقارن أو باشد يا همتايى با أو برابرى كند، قدمت أو از نظر گذشت روزگار نيست و توجه أو جهت خاصى ندارد.
از خردها پوشيده است چنانچه از ديده ها پنهان است، از اهل آسمان در پرده و حجاب است چنانچه از اهل زمين اين گونه است، نزديكى با أو گرامى داشتن اوست، دورى از أو پست شمردن اوست، مكانى أو را فرا نمى گيرد، و زمانى أو را احاطه نمى كند، اگر در كار أو راه ندارد، بلندى أو بر فراز قله بودن نيست، آمدنش از جائى به جائى شدن نباشد، معدوم را موجود نمايد، و موجود را معدوم كند، براى غير أو در آن واحد دو صفت جمع نشود (يعنى براى غير أو جمع بين اضداد ممكن نيست)، فكر و انديشه در باره أو همانا اعتقاد به بودن ووجود أو را مى رساند، وجود ايمانى نه وجود صفتى (يعنى فكر فقط وجود أو را اثبات مى كند نه آنكه صفت ذات أو بدست آيد و به كنه ذات أو پى برده شود).